اولين تابلوي ورود به شهر زندگي تابلوي توقع ممنوع است اگر اين تابلو رعايت نشود ماشين زندگي نمي تواند به سلامت به خانه ي خوشي ها برسد بايد بر چشم انتظارات بيهوده ميل کشيد
تا اينکه گرفتار «انقلاب افزايش انتظارات » نشويم توقع انسان را از مهد عشرت به آتش حسرت مي اندازد و غم و اندوه را جانشين شادي و خرمي و خواري و زاري جايگزين عزت وحرمت
صبح روشن حيات را به شام شوم تبديل مي کند که در آن جز شب پرستان نمي پرند توقع يعني گل خني که در آن جز دود و آتش نباشد . افسون خواهي ماهي تلخ کامي و رنج جان و رنجور
ساختن خود در بستر انتظارات بيهوده است.توقعات بيهوده همسران جوان ديو طلاق را به خانه ي آرزو ها مي نشاند .
توقع براند ز هر مجلست بران از خودش تا نراند کست
سعدي
ميوه ي زقَوم توقع، غذاي حريصان جهنم زندگي است . بايد در باغ زندگي نهال قناعت غرض کنيم تا توانگر باشيم و ميوه ي راحت بخوريم.
القناعه شجره ثمرتها راحه : قناعت درختي است که ثمره ي آن راحت است.
*کليد عشق ، هشت در بهشت را مي گشايد.
*صداقت بهترين هديه اي است که مي توان به دوستان تقديم کرد، شيطان با (دروغ) آدرم را از بهشت لغزاند و آدم با اشک صادقانه به خدا پيوست.
*پر گويي ترجمان تهي بودن است .
*جويبار هاي کوچک پر سر و صدا و رود هاي بزرگ ساکت و خاموش اند.
*حق تقدم هميشه با کسي است که حق را مقدم داشته است.
*ناني که خوب پخته نشود،خيانت به (ابر و باد و ماه و خورشيد و فلک) است.
*سلام کليد رابطه هاست.آنکه اين کليد را گم کند در تنهايي وحشت ناک و شکننده اي مي ماند .
*لذت دروني پس از هر کار خوب ، تجربه ي بهشت است. به تکثير اين تجربه بپردازيد.
*ماه رمضان براي آن است که يک ماه مرخصي از زمين، براي سفر به ملکوت بگيريم.
*پدر و مادر ها بيش از دانش آموزان نيازمند کلاس هستند.
*قلب کودک تحقير شده ، بمبي است که فردا منفجر مي شود.
*لبخند چشم ها، شکوه مندتر از تبسم لب هاست.وشکوهمند تر از آن،همراهي اين دو لبخند است.
*يکي از خوبي هاي بزرگ ، ديدن بدي هاي خويش است .
*بهار،رهاورد تفاهم زمين و آسمان است.بهار محصول يگانگي است.
*خداوند قر آن را بر «قلب پيامبر» فرو فرستاد . ما نيز آيات را بر صفحه قلبمان بنويسيم.
*وقتي هيچ کتابي براي خواندن نداريد،خود را بخوانيد.
*روز مبارزه با بي سوادي ، روزي است که ما کتاب «خود» را تلاوت مي کنيم.
*هيچ چيز همچون شهادت ، ترجمان توانايي انسان نيست.
*عاشورا هر روز در کربلاي دلمان اتفاق مي افتد.کوشش کنيم«حسين دل» به دست «يزيد نفس» تشنه لب شهيد نشود .
*گل ها به احترام خضوع باران بر مي خيزند!
*قلبي که محبت پاي آن را امضا نکند ، در جهنم بايگاني مي شود.
*گناهکاران،طراح رسوايي فرداي خويش اند.
*نماز ، فرصت تبسم روح ها و هنگامه ي اخم شيطان است.
*درختان تناور بهشت،محصول بذر هايي هستند که کشاورزان عشق در خاک حاصل خيز دنيا افشانده اند.
*قلب،پهناورترين فرودگاه هستي است ، در اينجا ايمان نازل مي شوند.
*اگر شيطان نبود ، آدم ، نمي شد.
*هرچه قله هاي ثروت مرتفع تر ، دره هاي سقوط عميق تر مي شود .
*برخي جسم را تنها ، چوب لباسي مي بينند که يک عمر بايد لباس هاي رنگارنگ به آن آويزان کرد .
*کربلا نشان داد که با شکيب در عطشي کوتاه ، مي توان هميشه ي تاريخ را سيراب کرد.
*عجيب حکايتي است «عزيز»ترين ها - حسين (ع) و يوسف(ع) از «گودال»و«چاه»به آسمان عزت رسيده اند.
*نگاه زبان بين المللي قلب هاست ، احتياج به مترجم ندارد.
*لب هايي که تبسم نمي فهمند ، ترجمان دل هايي هستند که تفاهم نمي فهمند.
*حباب ها هميشه قرباني «هواي»درون خويش اند.
*ديوار ها هميشه متهم به ايجاد «فاصله»هستند ام دست هاي ديوار ساز ما، خيلي زود تبرئه مي شوند.
*نماز زنگ «تفريح» زندگي نيست ، زنگ «تصحيح» زندگي است.
*قنوت يعني خود را در دست ها نهادن و به خدا تقديم کردند.
+به نقل از کتاب گلبرگ ها ، نوشته ي دکتر محمد رضا سنگري.
اولين تابلوي ورود به شهر زندگي تابلوي توقع ممنوع است اگر اين تابلو رعايت نشود ماشين زندگي نمي تواند به سلامت به خانه ي خوشي ها برسد بايد بر چشم انتظارات بيهوده ميل کشيد تا اينکه گرفتار «انقلاب افزايش انتظارات » نشويم توقع انسان را از مهد عشرت به آتش حسرت مي اندازد و غم و اندوه را جانشين شادي و خرمي و خواري و زاري را جايگزين عزت وحرمت و صبح روشن حيات را به شام شوم تبديل مي کند که در آن جز شب پره ها نمي پرند . توقع يعني گلخني که در آن جز دود و آتش نباشد . افسون خواهي مايه ي تلخ کامي و رنج جان و رنجور ساختن خود در بستر انتظارات بيهوده است.توقعات بيهوده همسران جوان ، ديو طلاق را به خانه ي آرزو هايشان مي نشاند .
توقع براند ز هر مجلست بران از خودش تا نراند کست
سعدي
واله اصفهاني مي گويد :
چشم توقع بپوش از همه ي دوستان خوش دل و خوش وقت باش در همه روزگار
ميوه ي زقَوم توقع، غذاي حريصان جهنم زندگي است . بايد در باغ زندگي نهال قناعت غرس کنيم تا توانگر باشيم و ميوه ي راحت بخوريم.
القناعه شجره ثمرتها راحه : قناعت درختي است که ثمره ي آن راحت است.
ناپلئون با آن که روش آزادي مطبوعات را در کشور انگليس مي ستود ولي در حکومت خود در فرانسه براي قبول گفته هاي مخالفان آمادگي نداشت و به وسيله فوشه ، رئيس شهرباني خود ، دستور بازداشت سردبيران رومه هاي مخالف را صادر مي کرد . وقتي که علت اين اقدامات را از او پرسيدند ، با صراحت گفت:« سه رومه ي مخالف از هزار شمشير خطرناک تر است .»
مجله محيط،شماره224،ص30
1_اولين لازمه ي شرافت يک ملت ، استقلال است . 2_ حافظ و نگهبان استقلال هر ملتي شجاعت و قهرماني اوست.3_زنده باد ملتي که براي زنده داشتن آزادي ، زندگي را دوست دارد .4_آزادي مستم مساوات است ، در مقابل قانون همه برابريم.5_ هيچ نوع آزادي را نمي توان تصور کرد که به ما اجازه دهد الي الابد خطا کار باشيم .6_ عطر گلاب ، جعل ها را سراسيمه مي کند ، عطر آزادي را در مملکت نشر نماييد تا جعل هاي استبداد از ميان بروند.
زن_اعم از آنکهدخوب باشد يا بد_ قابل قيمت گذاري نيست.ن خوب را با طلا و نقره نمي توان سنجيد_چون ارزش آن ها بسيار بيش از طلا و نقره است _ و ن بد را با مشتي خاک هم نمي توان مقايسه کرد_چون خاک از آن ها بسيار بهتر است .
امام جعفر صادق (ع)وسائل الشيعه ,جلد 14ص28.
درباره این سایت